قیمت الماسهایی که در ساعت به کار میروند چقدر است؟
الماس. این کلمه بهخودیخود باعث سرخوشی اغلب افراد میشود، زیرا مفاهیم خیرهکنندهای در پشت این کلمه وجود دارد. از منظر مد، الماسها پر زرقوبرق، ظریف و باکلاس هستند و ظاهر گران قیمتی دارند. از نقطهنظری فنیتر، الماسها به دلیل اینکه سختترین مادۀ طبیعی جهان هستند جذاباند. بااینوجود، هر زمان که از الماس بر روی قاب ساعت استفاده میشود، مردم میگویند که این ساعتها ظاهری بیکیفیت، جلف و ارزان دارند. بااینحال از ترجیحات گذشته، ارزش الماسهای بهکاررفته در ساعتها چقدر است؟
درک تاریخچۀ رابطه بشر با الماس گام مهمی در شناخت ارزش الماس و تغییرات این امر است. بسیاری از فروشندگان الماس دوست دارند گفتۀ طبیعتشناس رومی پلینی بزرگ را نقل کنند که نوشت: «در میان داراییهای بشر، نه صرفاً در میان سنگهای قیمتی، ارزشمندترین چیز الماس است که برای مدت طولانی ارزش آن تنها برای پاداشان و حتی برای تعداد کمی از آنها شناخته شده است». این نقلقولی شگفتانگیز از کتابی است که در حدود سالهای 77 – 79 پس از میلاد منتشر شده است، او همچنین میگوید که الماس «بر سموم غلبه و آنها خنثی میکند، هذیان را از بین میبرد و آشفتگیهای بیاساس را ار ذهن دور میکند». همچنین او نوشت که خیساندن مواد در خون بز نر میتواند باعث شود که راحتتر شکسته شوند. دقیقاً مشخص نیست که پلینی به چه چیزی اشاره میکند، زیرا این کتاب در مورد شش نوع آداماس نوشته شده است، کلمهای که الماس از آن گرفته شده است. این احتمال وجود دارد که حداقل یکی از انواعی که او توصیف میکند همان چیزی است که امروزه بهعنوان الماس شناخته میشود، اما برش و صیقلدادن سنگهای ناهموار تا حدود هزار سال بعد ممکن نشد.
تا اوایل دهه 1700، الماسهایی که صاحب منصبان اروپا از آنها استفاده میکردند، بیشتر از نهشتههای رودخانههای هند تامین میشدند. پس از کم شدن این منابع، تغییر جهت بزرگی به سمت استفاده از الماسهای برزیلی ایجاد شد. اما در اواخر قرن نوزدهم بود که الماسهای امروزی جای خود را پیدا کردند. به یاد داشته باشید که الماس کمیاب بود، کار کردن با آن دشوار بود و به همین دلیل بسیار ارزشمند بود. این همان طرز فکری است که قرنها وجود داشته است. هنگامی که در سال 1869 الماسهای فراوانی در آفریقای جنوبی کشف شد، همه چیز تغییر کرد. با توجه به تسلط بریتانیا بر آفریقای جنوبی، مدت زیادی طول نکشید که نوعی انحصار شکل گرفت. شرکت دِ بییرز که در سال 1888 تأسیس شد، امپراتوری ایجاد کرد که در دو دهه اخیر شاهد پیشرفت بوده است. آنها برای حفظ تقاضا و بالا بردن قیمت الماسهای خود هر کاری که میتوانستند انجام دادند که به همین سبب تا دهه 1980 نزدیک به 90 درصد از تولید جهان را در دست داشتند. آنها حتی شعار معروف «الماس همیشگی است» را در سال 1947 معرفی کردند. تنها به دلیل افزایش خشم جهانی نسبت به الماسهای خونی، الماسهایی که در مناطق جنگی برای تامین مالی درگیریها استخراج و فروخته شده بودند، بود که د بییرز بخشی از انحصار خود را در سال 2000 رها کرد.
البته این مقاله قصد ندارد در مورد جنایات صنعت الماس افشاسازی کند، چرا که مواردی ازایندست بسیارند. اما لازم است یاد بگیریم تا بتوانیم بفهمیم که الماس دیگر کمیاب یا ذاتاً ارزشمند نیست. وزن الماس مثل سایر سنگهای قیمتی بر حسب قیراط اندازهگیری میشود. یک قیراط برابر با 0.2 گرم است و میانگین وزن الماسی ریز در قطعهای جواهر احتمالاً حدود 0.01 – 0.02 قیراط است. پیش از افتتاح معادن آفریقای جنوبی، سالانه کمتر از یک میلیون قیراط الماس استخراج میشد. در دهه 1920 این رقم به سه میلیون رسید. امروزه، با تجهیزات مدرن معدنکاری و پرداخت سنگ، ما در حال استخراج 130 میلیون قیراط در سال هستیم. این مقدار برای دادن یک انگشتر الماس زیبا به همۀ ساکنان زمین کافی است. در واقع، امروزه تعداد الماسهایی که به طور طبیعی استخراج میشوند بیشتر از تولیدات آزمایشگاهی است، اما همه الماسها کیفیت جواهر را ندارند. بسیاری از آنها زمانی که رنگ یا شفافیت آنها بیش از حد نامطلوب باشد، معمولاً در تجهیزات برش و حفاری و برای اهداف صنعتی استفاده میشوند.
نشان دادیم که الماس بهوفور وجود دارد، اما این بدان معنا نیست که آنها بیارزش هستند. اگر آنها بیارزش بودند، ما نیازی به جایگزینهای آزمایشگاهی، موسانیت یا زیرکونیای مکعبی، نداشتیم. دستکاری بازار و قدرت بازاریابی هنوز هم بسیار مؤثر است، و به نظر میرسد که عجلهای برای حذف آن وجود ندارد. برخی از سنگها بر اساس قیراط، برش، رنگ و شفافیت ارزشگذاری میشوند، اما اینها سنگهایی نیستند که به کارخانه ساعتسازی راه پیدا کنند. الماسهایی که در نشانگرهای ساعت جاسازی شده یا در قابهای ساعت قرار داده شدهاند، عموماً از نظر کیفیت در حد متوسطی هستند، نه بیارزش و نه بیش از حد ارزشمند. ممکن است درخشش فوقالعاده جذابی داشته باشند، اما مگر همۀ الماسها اینطور نیستند. برای مثال، اگر بخواهید ساعت خود را بهخاطر 12 الماس روی صفحۀ آن از هم جدا کنید، ممکن است بتوانید آنها را به قیمت حدود 20 تا 50 دلار آمریکا بهصورت آنلاین بفروشید. حتی در این صورت هم پیداکردن خریدار سخت خواهد بود. بیشتر جواهرسازان ترجیح میدهند که با قیمت عمده الماسهای گواهیشدة نو خریداری کنند تا خرید از فردی که او را نمیشناسند. همچنین باید در نظر داشته باشید که هر برند ساعتی از الماس استخراج شده طبیعی استفاده نمیکند و الماسهای آزمایشگاهی عملاً هیچ ارزشی ندارند.
مانند دیگر قطعات ساعت، شرکتهایی که بیشترین هزینه را دریافت میکنند، هزینه بیشتری برای قطعات میپردازند. به همین دلیل الماسهای باارزش را در قاب ساعتهای کارتیه میبینید تا ساعتهای تیسوت. هنگامی که به قیمت الماسهای جداگانه نگاه میکنید، باید چهار عنصر اصلی را در نظر بگیرید. این چهار عنصر قیراط، برش، رنگ و شفافیت هستند که بهعنوان «چهار سی» شناخته میشوند. شفافیت به معنی میزان خلوص الماس و وجود دیگر عناصر معدنی در آن است. این مواد معدنی معمولاً تحت بزرگنمایی قابلمشاهده هستند و در صورت زیاد بودن میتوانند با خواص بازتابی الماس تداخل داشته باشند. از نظر رنگ، الماس ایدئال تاحدامکان بیرنگ است. اکثر مردم نمیتوانند با چشم غیرمسلح تفاوت بین الماس بیرنگ و تقریباً زرد را تشخیص دهند، اما این نقطه تمایز بسیار مهمی برای جواهرسازان است. بهخصوص اگر الماس شما با طلای سفید یا پلاتین ست شده باشد، بعید است که الماسی تهرنگ طلایی بخواهید. برش نحوۀ شکلگیری و صیقلدادن الماس است که در اکثر موارد تراش درخشان با مجموع 58 وجه خواهد بود. این شکلی کاملاً پیچیده است که برای جداکردن نور به بخشهای مختلف طیف طراحی شده است و همان چیزی است که به الماسها «درخششی» میدهد که به آن معروف هستند. در آخر، عنصر قیراط. هر یک از سه عامل قبلی در محدوده قیمتی که برحسب دلار بر قیراط نشاندادهشده است تأثیر میگذارند.
استاندارد صنعتی مدرن برای این محاسبه از شاخص رپنت دایموند (آراِیپیآی) میآید که اساساً میانگینی است که از بازار آنلاین قابلاعتمادی برای الماس و سنگهای قیمتی به دست میآید. این بستری معاملهای است و مصرفکنندگان معمولاً مجاز به دیدن قیمتهای عمده نیستند، اما زمانی که نشانههای خردهفروشی را در نظر بگیرید، یک الماس یک قیراط میتواند بین 1000 دلار آمریکا در قیمت بسیار پایین تا 17000 دلار آمریکا قیمت داشته باشد. بااینحال، همانطور که اشاره کردیم، هیچ کمبودی در الماس وجود ندارد. قیمتی که برای الماسی جدید میپردازید هرگز به قیمتی که میتوانید آن را بفروشید نزدیک نیست، بهخصوص اگر از ساعتی خارج شده باشد که منشأ یا گزارش گوهرشناسی ندارد.
بنابراین، اگر به فکر فروش الماسهای ساعت خود هستید، الماسهای آن حتی ارزش دستزدن را هم ندارند. این حقیقت همچنین به این استدلال قوت میبخشد که دستکاری ساعتتان توسط جواهرفروش میتواند ارزش آن را کاهش دهد، چرا که ممکن است مقداری از فلزات گرانبهای قاب مثل پلاتین یا طلا را از بین ببرید. گفته میشود که اوراق کردن ساعت همیشه آخرین راهحل است. امیدواریم همیشه خریداری وجود داشته باشد که بخواهد ساعت را با قیمتی بالاتر از اجزای آن بخرد، یا اینکه برای سالم نگهداشتن ساعت بتوانید کمی ضرر را بپذیرید.