موتور مکاکوارتز چیست؟
موتورهای ساعتها به دو دسته تقسیم میشوند: موتورهای مکانیکی و موتورهایی که با باتری کار میکنند. درست است که این موتورها زیرمجموعههای مختلفی شامل دیجیتالی، اسپرینگ درایو، اکودرایو و … دارند، اما در یک فناوری این دو نوع موتور به صورتی ساده در کنار هم قرار گرفتهاند تا شاید بتوان شاهد بهترین عملکرد آنها بود. منظورم از این فناوری، موتورهای مکاکوارتز است که نمونهی اولیهی کرنوگرافهای قیمتمناسبی هستند که به یک اندازه در برندهای کوچک و بزرگ بکار رفتهاند. اما چگونه میتوان این ترکیب را به بهترین و موثرترین شکل ممکن عملی کرد و اصلاً چه دلیلی برای این کار وجود دارد؟
مکاکوارتز چیست؟
بهتر است اول از همه مشخص شود که موتور مکاکوارتز دقیقاً چیست. این موتورها به زبان ساده متشکل از یک پایهی کوارتزی برای تنظیم عناصر اصلی گاهشماری ساعت و یک مدول کرنوگراف مکانیکی هستند. به همین دلیل اغلب از آنها با عنوان موتورهای مرکب یاد میشود (مکاکوارتز، مکانیکی- کوارتز و زیرمجموعههای آن). موتورهای مکانیکی- کوارتز نیز منحصراً کرنوگراف هستند و نباید آنها را با موتورهای کوارتز که مثل VH31 سهعقربهای سیکو فقط دارای یک عقربهی ثانیهشمار هستند اشتباه گرفت. آنها به لحاظ روتور و مولد الکتریکی هم با موتورهای کوارتز فرق دارند (سری به ساعتهای سیکو کینتیک، ETA اتوکوارتز و از همه مهمتر اکودرایو سیتیزن بزنید).
ساعت Notes to Self از برند سکوئنت و موتور منحصربهفرد داخلی آن که با یک نمایشگر ضربان قلب دگرگون شده است
برندهایی نظیر سکوئنت و ونتورا نسخهی سوم موتورهای مجهز به روتور را نیز ارائه کردهاند که با باتری کار میکنند و ساعت هوشمند و نمایشگر دیجیتالیشان هم عملکرد مکانیکی دارند.
مکا کوارتز چگونه کار می کند؟
شرکتهای سازنده ممکن است بسته به نوع موتور مکاکوارتز ترجیح بدهند کرنوگراف مکانیکی جدای از موتور گامزن ساعت، دقیقه و ثانیه کار کند، اما برای دو کارکرد هم از موتورهای مجزا استفاده کردهاند (که در آیندهی نزدیک بیشتر شاهد پیادهسازی آن در انواع مختلف خواهیم بود). به طور خاص وقتی صحبت به موتور مکاکوارتز سیکو میرسد با نگاهی دقیقتر میتوان دریافت که در مدولها اهرم، چکش و چرخ و اساساً هر آنچه که از کرنوگراف مکانیکی به غیر از چرخدنگ مکانیکی انتظار دارید، به چشم میخورد. دقیقاً به همین دلیل است که موتورهای مکاکوارتز دارای عملکرد کلیکی و بازنشانی لحظهای هستند که در کرنوگرافهای مکانیکی شاهدشان هستیم.
چرا مکاکوارتز (یا چرا نه)
بله، همان طور که قبلاً گفتم اینها قیمتمناسب هستند، پس چرا به دنبال یکی دیگر مثلاً یک کرنوگراف مکانیکی ارزان هستید؟ یک موتور کرنوگراف مکاکوارتز برای تازهکارها کارکردهای یک موتور مکانیکی را تداعی میکند. شما به جای فشاردهندههای دکمهمانند یک کرنوگراف مکانیکی به دکمههای کلیکی و بازنشانی لحظهای روی صفر دسترسی دارید. در کنار اینها شما از مزایایی نظیر دقت بیشتر، بدنهی باریکتر نسبت به کرنوگرافهای مکانیکی قیمتمناسب و تعمیرات ارزانتر و راحتتر (در بیشتر موارد) بهرهمند خواهید شد.
چرا از کرنوگرافهای مکاکوارتز با وجود تمام این جنبههای مثبت استقبال بیشتری نمیشود؟ میشود حدسهایی در این مورد زد و قبلاً هم کمابیش به صورت غیرمستقیم به یکی از دلایل این امر اشاره کردم. از آنجا که تعویض این موتورها چندان پرهزینه نیست به راحتی و با قیمت کم میتوان آنها را تعمیر کرد، اما رفع مشکلاتی مثل ناهمترازی عقربههای کرنوگراف به مراتب سختتر است. در موتور کرنوگراف کوارتز رناتا که در تمامی ساعتهای سطح پایین تیسوت یافت میشود شاهد مجموعهی سریعی از فشاردهندههای دکمهای در کنار یک تاج هستیم که در محل درست بیرون کشیده میشود و از این رو میتوان طوری برنامهریزی کرد که ثانیهشمارهای مرکزی کاملاً تراز باشند. از آنجا که نمیتوان این کار را در مورد کرنوگراف مکانیکی انجام داد، میبایست عقربهها را درآورد و سپس به طور صحیح جایگذاری کرد که این کار پیچیدهای است. دلیل دیگری که به ذهنم میرسد مربوط به عدم استقبال علاقمندان ساعت از موتورهای کوارتز میباشد. ساخت، راهاندازی و تعویض آنها ارزانتر تمام میشود، اما در آنها خبری از مهارت در ساخت نیست. از آنجا که موتورهای مکانیکی- کوارتزی در مقایسه با کرنوگرافهای مکانیکی کمتردستساز هستند و در مقایسه با یک کرونوگراف کوارتز ol معمولی زرقوبرق بیشتری دارند در موضوع این بحث نمیگنجند.
برندهایی که اقدام به ساخت موتورهای مکانیکی- کوارتزی میکنند
به احتمال زیاد قبلاً در ساعتهای سیکو در مورد موتورهای مکانیکی- کوارتزی شنیدهاید. به رغم آنکه سیکو تنها شرکت سازندهایست که با حداکثر توان قدم در مسیر تولید موتورهای مکانیکی- کوارتزی گذاشته اما قطعاً تنها برندی نیست که در این حوزه وارد شده است. فردریک پیژه و جاگر لیکولتر هر دو از دههی 80 میلادی و در نتیجهی مستقیم بحران کوارتز اقدام به خلق نسخههای کرنوگراف کوارتزی خودشان با مدول کالیبره کردند.
خیلی از برندها از جمله بریتلینگ (مثل Cal. 69 که تصویرش را در بالا میبینید)، امگا، هابلوت، بولگاری و دنیل راث از نسخههای 1270 و 1271 پیژه بهره بردهاند. این موتور حتی با وجود پایهی کوارتزی واقعاً یک موتور پیشرفته است که در آن شاهد دو کریستال کوارتز هستیم که در فرکانسهای مختلف ارتعاش دارند (1kHzو kHz 16). نسخهی 1271 که در این میان پیشرفتهتر است باز هم درگیر همان مشکل قبلی تلهی چرخ ستونی است که در پیژه 1181 شاهدش بودیم و این امر یکبار دیگر ثابت میکند که نباید از موتور کوارتز غافل شد.
JLC Calibre 630 و 631 مجهز به گامهای ماه (moon phase) کمتر طرفدار دارند و اساساً توسط JLC استفاده میشوند و البته در مدلهای IWC فعلی هم به چشم میخورند. با اینکه این موتورها چندان مورد استقبال قرار نگرفتند، اما از جملهی باریکترین کرنوگرافهای موجود بودند و موتورهایی داشتند که صرفاً در 7/3 میلیمتری اندازهگیری میکردند.