سیر تکامل، تاریخچه و تکنولوژی میکروروتور
بسیاری از ساعت های لیست شده در اشرافی، ساعتهای اتوماتیک هستن که یکی از پرطرفدارترین دسته ها رو تشکیل میدن. در بین این ساعت های اتوماتیک، تعداد خیلی کمی از ساعتها رو پیدا میکنید که روتورشون فقط یه فضای محیطی بین پلها و چرخدندههای موتورشون رو اشغال میکنه، به جای اینکه روی اونها سوار شده باشه. البته که داریم درباره کالیبرهای میکروروتور صحبت میکنیم. چرا اختراع شدن؟ مزایا و معایبشون چیه؟ کدوم برندها دارن ازشون توی ساعتهاشون استفاده میکنن و این تکنولوژی رو پیش میبرن؟ ادامه بدید تا بفهمید.
ساعتهای میکروروتور: انحصاری، پیچیده و گرون؟
این روزها ساعتهای میکروروتور رو بیشتر میشه در برندهای لوکس ساعتسازی مثل بولگری، پتک فیلیپ (در سری کالیبر ۲۴۰)، پارمیجیانی فلوریه توندا، لوران فریر کلاسیک میکروروتور یا چاپک آنتارکتیک پیدا کرد. همکار ما سباستین چند تا از اینها رو توی مقالهاش با عنوان “ساعت میکروروتور چیه؟ مقایسه سه مدل فعلی” بررسی کرده.
برندها گاهی حتی توی پیچیدهترین ساعتهاشون هم ترجیح میدن از موتور میکروروتور استفاده کنن. یکی از دلایلش اینه که این طراحی کالیبر اجازه میده نمای واضحی از حکاکیهای ظریف سطح و پرداختکاری رو ببینیم، بدون اینکه یه روتور بزرگ جلوی دید رو بگیره. این ممکنه باعث بشه بعضی از علاقهمندها فکر کنن که ساعتهای میکروروتور ساختشون سخت و گرونه و به همین خاطر فقط مختص بخش گرونقیمت ساعتسازی هستن. ولی واقعیت این نیست.
نوآوری درخشان شرکت ساعتسازی بورن
اواخر دهه ۱۹۵۰، دو برند ساعتسازی سوئیسی تقریباً همزمان نوآوری میکروروتور خودشون رو معرفی کردن. بورن مدل سوپر اسلندر با کالیبر میکروروتور رو عرضه کرد و یونیورسال ژنو هم مدل پولروتر رو. ظاهراً بدون اینکه از کار همدیگه خبر داشته باشن، این دو شرکت همزمان روی این موتور کار میکردن. یونیورسال ژنو اسم “میکروروتور” رو انتخاب کرد و با افتخار روی یکی از پلهای ساعت حکش کرد. هانس کوخر که مسئول توسعه میکروروتور در بورن بود، اصطلاح “روتور سیارهای” رو ترجیح میداد که هیچوقت جا نیفتاد و الان تقریباً تو دنیای ساعت فراموش شده.
امروزه خیلیها اختراع میکروروتور رو به برند کالت یونیورسال (که این روزها یه جورایی داره احیا میشه) نسبت میدن. چیزی که احتمالاً به این باور دامن میزنه اینه که جرالد جنتا، اسطوره طراحی، در ساخت پولروتر دخیل بوده.
اما پیشگام واقعی کی بود؟ خب، بسته به منابعتون، اطلاعات متناقضی از هر دو برند درباره تاریخ دقیق اختراع پیدا میکنید. اما چیزی که میتونیم مطمئن باشیم اینه که پتنتهای موجود از نظر قانونی روشن میکنن که شرکت ساعتسازی بورن اولین شرکتی بود که تکنولوژی میکروروتور رو به ثبت رسوند. مهندس ارشد طراحی بورن، هانس کوخر، پتنت CH329804A رو سال ۱۹۵۴ در سوئیس ثبت کرد، در حالی که یونیورسال ژنو پتنت CH329805 رو سال ۱۹۵۵ ثبت کرد.
در نتیجه، یونیورسال ژنو مجبور شد برای مدتی عبارت “حقوق پتنت در انتظار ثبت” رو روی موتورهاش حک کنه، که این کار رو روی صفحهای که میکروروتور روش قرار میگرفت انجام داد. همزمان، بورن که طراحیش رو به شرکتهای دیگه هم مجوز میداد، با یونیورسال توافق کرد که در ازای استفاده از تکنولوژی بورن، حق امتیاز کاهش یافته چهار فرانک سوئیس به ازای هر موتور دریافت کنه. پتنت یونیورسال سال ۱۹۵۸ تأیید شد، هرچند هنوز مشخص نیست چطور این اتفاق ممکن شد، با توجه به اینکه پتنت بورن مشخصاً اول ثبت شده بود.
چرا روتور اتوماتیک رو دوباره اختراع کردن؟
حالا که پیشینه رو میدونیم، دقیقاً چرا میکروروتور تو دهه ۱۹۵۰ اختراع شد، وقتی ساعتهای مکانیکی تنها راه عملی برای فهمیدن زمان در حین حرکت بودن؟
اون موقع ساعتها باید قابل اعتماد، شیک و جمع و جور میبودن، و نه لزوماً ساعتهای لوکس زیبا. توی یه کالیبر خودکار معمولی، روتور به طور قابل توجهی به ضخامت کلی ساعت اضافه میکنه. کوخر تو کتابش به اسم “ساعتهای اتوماتیک” به پتنتهایی از دهه ۱۹۴۰ اشاره میکنه که قبلاً ایده حرکت/ادغام مکانیزم کوک خودکار داخل کالیبر رو به جای قرار دادنش روی اون پیشنهاد کرده بودن. این کوخر بود که نهایتاً موفق شد این کار رو انجام بده و به ثبتش برسونه.
از اونجایی که توسعه میکروروتور بر پایه ایدههای زیباییشناختی بود، باید یه سری مصالحهها در زمینه عملکرد ساعت انجام میشد. برای درک این موضوع، بیاید نگاهی به جنبههای اساسی طراحی روتور کوک ساعت بندازیم.
روتورهای کوک ساعت اتوماتیک: اصول اولیه
روتورهای ساعت اتوماتیک چند جنبه دارن که روی عملکرد کوک تأثیر میذارن. یکی از اینها، البته، وزنشونه.
ساعتسازها روتورها رو از موادی میسازن که تا جای ممکن چگال باشن و خیلی گرون تموم نشن. یه گزینه عالی در این زمینه آلیاژهای تنگستن پرس شده هستن که چگالیشون فقط از پلاتین کمتره، که خیلی گرونه (نکته جالب: حتی طلا هم از تنگستن سبکتره).
علاوه بر این، گشتاور استاتیک وقتی که کاربر در طول روز به آرومی ساعد دستش رو حرکت میده روی مکانیزم کوک اثر میذاره، و ممان اینرسی روتور وقتی که کاربر دستش رو سریع و ناگهانی حرکت میده، مثلاً موقع ورزش، وارد عمل میشه. هر دوی این نیروها مخصوصاً با روتوری که تا حد ممکن بیشتر جرمش روی لبههای بیرونیش متمرکز شده قویتر میشن؛ این مخصوصاً در مورد ممان اینرسی صدق میکنه.
یه روتور که برای کوک سریع بهینه شده کاملاً نیمدایره نیست، بلکه طول قوسش بین ۱۲۰ تا ۱۶۰ درجه است. این یعنی اگه کاربر حرکات ملایم با ساعد دستش انجام بده، ساعت رو کمتر موثر کوک میکنه؛ اگه کاربر بخواد ساعت با این نوع روتور سریعتر کوک بشه، باید ساعد دستش رو سریعتر و ناگهانیتر حرکت بده، مثلاً موقع ورزش کردن. در واقع، بیشتر روتورها طول قوس ۱۸۰ درجه دارن که اونها رو برای کوک شدن با حرکات آروم و ملایم ساعد ایدهآل میکنه.
معایب میکروروتور
با توجه به این اصول، راحت میشه فهمید چرا عملکرد کوک یه میکروروتور اغلب به خوبی نمونه بزرگترش نیست. همونطور که بالا دیدیم، فقط جرم خالص نیست، بلکه قرار گرفتن جرم روتور تا حد ممکن دور از محور چرخش هم تو توانایی یه موتور اتوماتیک برای کوک کردن فنر اصلیش تأثیر داره؛ یه میکروروتور ساده نمیتونه با عملکرد یه نمونه معمولی رقابت کنه. اگرچه یه میکروروتور که تو خود موتور جاسازی شده میتونه طوری قرار بگیره که عملکرد کوک موثری داشته باشه، اما هرگز نمیتونه همون کوک روتور بزرگتری که در مرکز قرار گرفته و مستقیماً روی محور چرخش ساعته رو ارائه بده.
و در حالی که یه میکروروتور اجازه میده ساعت نازک باشه، تو خود موتور جا میگیره، که یعنی جای کمتری برای چرخدندهها و فنر اصلی بزرگ میمونه. عملکرد کوک متوسط و ذخیره نیروی کاهش یافته اصلاً ترکیب ایدهآلی نیست، و تو بعضی از ساعتهای میکروروتور سالهای گذشته کاملاً مشهوده. با این حال، کالیبرهای میکروروتور مدرن مثل Yema CMM.20، با ذخیره نیروی ۷۰ ساعته و ضربان چهار هرتزی، نشون میدن که به لطف قطعات بهینهسازی شده و خیلی کارآمد، این نقص نظری لزوماً نباید وجود داشته باشه. از طرف دیگه، کالیبرهای سری ۲۴۰ پتک فیلیپ که آزمایش خودشون رو پس دادن، هرچند قدیمی هستن، در بعضی از ساعتهایی که نیرو میدن ذخیره ۳۸ ساعته ارائه میکنن – که دقیقاً چیزی نیست که ما از ساعتهای معاصر انتظار داریم.
آینده میکروروتور
هر تصمیمی که درباره ساعتهای مکانیکی گرفته میشه تو دسته “کاملاً منطقی” قرار نمیگیره. پس تعجبآور نیست که میکروروتور معمولاً مورد علاقه دنیای ساعته، مخصوصاً وقتی به نازکی بعضی از ساعتهایی که یکی از اینها رو دارن فکر میکنیم. علاقهمندها وقتی به میکروروتور فکر میکنن، ایده ساعتسازی انحصاری تو ذهنشونه، که هر وقت مدلهای جدید معرفی میشن تو بازاریابی این ساعتها منعکس میشه. علاوه بر کالیبر جدید CMM.20 یِما که بالا ذکر شد، واوشر فلوریه یه موتور میکروروتور استاندارد برای شریک داخلیش پارمیجیانی میسازه. کالیبر میکروروتور Hangzhou 5000a چینی، که تو بالتیک MR01 میتپه، برای سازنده فرانسوی موفقیت بزرگی بود، این ساعت با قیمتهایی خیلی بالاتر از قیمت لیست شده فروخته شد – یه ادای احترام به پتک برای هر بودجهای. BVL 138 که نیروی بولگری اکتو فینیسیمو محبوب و تحسین شده رو تأمین میکنه، یه موتور میکروروتوره که طراحی فوقالعاده نازکش مهارت ساعتسازی این برند رو به نمایش میذاره.
همونطور که میبینیم، کمبودی از ساعتهای جدید یا محبوبی که با موتورهای میکروروتور کار میکنن نداریم. آیا جای تعجبه که علاقهمندها همچنان مجذوب این تکنولوژی جذاب هستن؟ خیلی خوبه که میبینیم برندهای جدیدتر هم دارن ساعتهای میکروروتور رو تو بخش مقرون به صرفه میسازن. نمیتونم صبر کنم ببینم چه ساعتهای دیگهای با این ساختار شگفتانگیز در راهه.